هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریهست
تو قشنگی مثل بارون، من دلم پر از گلایهست
.
هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
.
پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بیتو خودمو تک و تنها میبینم
.
ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم
دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم
.
ما هنوزم مثل مرداب مست آینه کویریم
ما همونیم که میخواستیم خورشیدو با دست بگیریم
.
گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا منو یاری بکن
.
وقتی که به تو رسیدم هنوزم آهو نفس داشت
هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت
.
غزلک گریه نمیکرد تو شبای بی چراغی
من و تو هم قصه بودیم از ستاره به اقاقی
.
حالا اما دیگه وقت رفتنه
جاده اسم منو فریاد میزنه
.
حالا من موندم و یاد کوچه های خالی و خیس
یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیست
.
اگه خاموشم و خسته اگه از تو دورِ دورم
تکیه کن به من غریبه من یه کوه پُر غرورم
.
ترانه سرا: بابک صحرایی
|